Friday, November 5, 2010

نه‌گفتن حق شماست





اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه به دفعات در مقابل چنين درخواست هايي، تسليم شده و با آنها موافقت مي كنيد ودائما از اين بابت احساس ناخوشايندي داريد، ممكن است بخواهيد بدانيد كه چرا شما هنگامي كه «نه »گفتن را ترجيح مي دهيد «بله » مي گوييد.

همه ما بارها و بارها در موقعيت هايي قرار گرفته ايم كه گفتن كلمه «نه» برايمان دشوار بوده است. براي مثال شما براي تعطيلات نوروز با گروهي از دوستانتان يك سفر زيارتي سياحتي، ترتيب داده ايد و والدين شما در نامه اي ابراز مي دارند كه چه قدر از حضور شما در خانه براي عيد نوروز خوشحال خواهند شد. رئيس شما،انجام كارهاي بيشتري را در يك مقطع زماني طلب مي كند، حال آنكه شما براي آن ساعت برنامه اي از قبل تعيين كرده ايد.

استاد از شما مي خواهد كه اگر مي توانيد روي يك طرح تحقيقي كه خودش روي آن كاركرده است، به او كمك كنيد. شما يك لباس پشمي خريده ايد ودوست شما مي خواهد در صورت امكان آن را قرض كند. شخصي، شما را براي ناهار به منزلش دعوت مي كند، حال آنكه شما مايل به رفت وآمد با او نيستيد. اگر شما از آن دسته افرادي هستيد كه به دفعات در مقابل چنين درخواست هايي، تسليم شده و با آنها موافقت مي كنيد و دائما از اين بابت احساس ناخوشايندي داريد، ممكن است بخواهيد بدانيد كه چرا شما هنگامي كه «نه» گفتن را ترجيح مي دهيد «بله» مي گوييد.

شما ممكن است نگران از دست دادن ارتباطات موثر يا نگران واردآمدن آسيبي به روابط باشيد. بنابراين، ارتباطات خود را مانند شي شكننده تلقي مي كنيد كه البته به اطاعت هاي دائمي شما وابسته مي باشد. شما همانند بسياري از افراد چه بسا از نه گفتن احساس گناه مي كنيد، چون شما آموخته ايد براي اجتناب از آسيب وارد كردن به احساسات ديگران، خواسته هاي خود دست بكشيد.

بنابراين احساس مسئوليت شما در قبال احساسات شخصي ديگران به حق جلوه مي كند، گويي شادي آنها در گرو موافقت شماست.

بدين ترتيب ممكن است شما احساس كنيد با نفي آنها به دليل خودخواهي و خودمداري انسان بدي هستيد زيرا به شما ياد گرفته ايد كه بايد فداكار باشيد وخود را ناديده انگاريد. بنابراين، شما بيش از خودتان دلواپس و متوجه ديگران هستيد و وقتي از شما تقاضائي مي شود ممكن است احساس كنيد مورد لطف وموهبت قرار گرفته ايد.

اين امر سبب مي شود تا احساس مهم بودن كنيد و نگران آن باشيد كه در صورت مخالفت هرگز دوباره چنين تقاضايي از شما نشود. اينها، نمونه هايي از احساسات دست و پا گير هستند كه مي توانند در آزادي عمل شما
مداخله كنند.

● راه هايي كه گفتن «نه» را آسان تر مي سازد؟
اولين كاري كه بايد انجام داد، تشخيص احساسات دست و پاگير يا باورهايي است كه در سر شما وجود دارند. براي مثال اگر دوستتان مي خواهد اتومبيل شما را براي رفتن به سفر قرض كند، با گفتن كلمه نه، چه نتايج منفي را پيش بيني مي كنيد؟

آيا مي ترسيد به كارفرماي خود پاسخ منفي بدهيد، آيا از بركنارشدن از كارتان در هراسيد؟ اگر به استاد خود پاسخ منفي بدهيد، آيا انتظار داريد نمره پايين را در آن درس كسب كنيد؟ پس شما در ابتدا انتظار فاجعه آميزي از«نه گفتن» تشخيص داده ايد و در گام بعدي آن انتظارات را با واقع نگري بيشتري بيان مي كنيد. براي مثال ممكن است به خودتان بگوئيد اگر پاسخ منفي بدهم چه بسا دوستم از اين كه اتومبيل را به او قرض ندادم از من ناراحت بشود، ولي دوست شما به خاطر اينگونه مسايل ناراحت نيست او احتمالا به خاطر آن كه كلمه «نه» را به صراحت به كار برده ايد، احترام بيشتري برايتان قائل خواهد شد.

ممكن است كارفرماي شما از اين كه حاضر به اضافه كار نشدم خوشحال نباشد ; اما وقتي در آن روز، اضافه كاري براي من مايه دردسر بود، امتناع امري موجه بوده است. وقتي با كاري كه مايل به انجامش نيستيد، موافقت مي كنيد، احتمالا از خودتان ناراحت مي شويد.

همچنين ممكن است از ديگري برنجد و يا از او خشمگين شويد در اينگونه موارد كلمه «نه» به صورت غيركلامي، سكوت، فكر كردن راجع به مسائل ديگر به هنگام حضور در جمع، ظاهر مي گردد. خود را ناديده انگاشتن سبب تحميل رفتارهاي ناخواسته اي است كه ديگران از ما مي خواهند و اين امر سبب مي شود آنها نسبت به ابراز درخواست هاي غير منطقي خود تشويق شوند.

پس از آنكه باورها و اعتقادات خود را به شيو هاي منطقي تر مرتب كرديد، براي گفتن كلمه «نه» آمادگي پيدا مي كنيد و از اين امر احساس خوبي به شما دست مي دهد. قدم بعدي، گفتن كلمه «نه»، به شيوه اي مستقيم به طرف مقابل است، به گونه اي كه قاطعيت در صدا و رفتار شما موج بزند. مطمئن شويد پيام هاي غيركلامي هم سنگ كلمات هستند.

آيا ارتباط چشمي برقرار مي كنيد؟ آيا لحن كلام شما خالي از پوزش و عذرخواهي است؟ بخاطر آنكه از سنين كودكي اجتماع شما را به تسليم شدن و مطيع بودن وادار كرده است، گفتن كلمه «نه» در دفعات نخست، بدون شرم كار بسيار دشوار خواهد بود. براي آسانتر ساختن اين مرحله، در موقعيت هايي كه خطر پايين دارند، گفتن پاسخ هاي منفي را آغاز كنيد.

به خصوص زمانيكه، كاملا مطمئن هستيد كه حق گفتن كلمه «نه» را داريد. با اين تمرين اطمينان به خود را بنا خواهيد كرد و نيز توانايي گفتن كلمه نه را در موقعيت هاي مشكل تر بدست خواهيد آورد.
و بالاخره در مواقعي كه از درون به خود مطمئن نيستيد اين تمرين سبب بروز اطمينان مي شود. به طور معمول، گفتن نه به برخي افراد آسانتر از ديگران است احتمالا اين افراد براي شما، دوستان نزديك، غريبه ها و خانواده هستند. وقوع يك موقعيت را پيش بيني كنيد و تمرين كنيد كه در آن موقعيت چه خواهيد گفت. گفتن كلمه نه را به طريقي مستقيم و صريح تمرين نماييد.

نسبت به كليه رفتارهاي خود و لحن كلامتان به هنگام گفتن جمله منفي آگاه باشيد. در موقعيت هاي مشكل تري كه نسبت به ماهيت و چگونگي پاسخ خود مطمئن نيستيد، با گفتن اين جمله به ديگران: «مي توانم درباره اش فكر كنم» مقداري زمان در اختيار خود بگيريد. سپس احساسات خود را بررسي كنيد چه عقايد و انتظارات نامعقولي شما را به گفتن «نه» وامي دارد. وقتي كلمه «نه» را بكار برديد و طرف مقابل همچنان برخواسته اش اصرار ورزيد و اولين كلمه نه شما را نشنيده گرفت.

شما بايد بر مخالفت خود پافشاري كنيد. آيا از آن دسته افرادي هستيد كه به آساني تسليم مي شويد؟ يا آمادگي عصباني شدن را دارند؟ شما احتمالا بايد توجه آنها را بطور موثري جلب كنيد و به آنها بگوييد، اما من مخالفت كرده ام و واقعا منظورم مخالفت است. به رغم اينگونه پيام ها چون بسياري ازما با سازگاري و انعطا ف پذيري بزرگ شده ايم، به خاطر ديگران از خواسته هاي خود مي گذريم. تشخيص اين نكته مهم است كه در اين جا رفتار خود خواهانه سالم وجود دارد.

شما حق داريد كه «نه » را به كار ببريد و از اين كار احساس خوبي داشته باشيد. هر قدر به احساس شخصي و خواسته هاي خود توجه كنيد. از گفتن « بله » به ديگران احساس رضايت مندي بيشتري خواهيد كرد.

No comments:

Post a Comment